داشتم ماشین رو پارک میکردم که چشمم به دو تا دختر بچه توی پارک بازی کنار خیابون افتاد. یکیشون با موی بور چشم های رنگی قدبلندتر یکی دیگه موهای سیاه چشمای سرمه کشیده و فوق العاده زیبا می خواستم. ازش عکس بگیرم که یکی از بچههای پسر بدو بدو اومد و گفت عکس نگیر و دختربچه را با برد پشت یکی از این وسایل بازی. رفته بودم برای خرید شلنگ آب توی یه مغازه .صاحب مغازه با یک جعبه شیرینی کوچک اومد روبروم به من تعارف کرد، گفتم بی ادبیه اگر بر ندارم و یکی بر داشتم درباره
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت